تصویر پریلودر را ذخیره کنید

0%

https://tezcenter.ir/wp-content/uploads/2020/05/blog-header-bg-min-1.png

۶- چارچوب نظری تحقيق

۶- چارچوب نظری تحقيق

مبنايی است كه پژوهشگر بر اساس آن درباره روابط بين عواملی كه در ايجاد مساله مهم تشخيص داده شده اند نظريه پردازی می كند.

رابطه بين متغيرهای مستقل، وابسته، مداخله گر و تعديل گر می پردازد. بعد از شناسايی متغيرهای مناسب، بايد شبكه ارتباطات بين متغيرها به درستی بنا شود، به نحوی كه بتوان فرضيه های مربوط را ايجاد و مورد آزمون قرار داد.

 

اجزاء چارچوب نظری تحقيق

۱- متغيرهای مورد بحث مربوط به تحقيق بايد به روشنی شناسايی و نامگذاری شوند.

۲- در تحقيق بايد چگونگی ارتباط بين دو يا چند متغير وابسته و مستقل بيان شود.

۳- اگر بتوان ماهيت و جهت روابط را بر اساس يافته های حاصل از تحقيقات قبلی به صورت نظری بيان كرد، دراين صورت بايد در بحث ها، نشانه ای دال بر مثبت يا منفی بودن اين روابط آورده شود.

۴- بايد به اين سؤال پاسخ داد كه، چرا ما انتظار داريم اين روابط وجود داشته باشد.

۵- نمودار شماتيك چارچوب نظری (مدل تحليلی) بايد ارائه گردد تا خواننده بتواند روابط نظری را مجسم نمايد.

 

كاركردهای چارچوب نظری تحقيق

چارچوب نظری دو كار كرد اصلی دارد:

الف) اجازه می دهد پرسش آغازی را از نو فرمول بندی يا به صورت دقيق تری بيان كرد.

ب) به عنوان شالوده ای برای فرضيه هايی به كار رود كه به اعتبار آنها محقق پاسخ منسجمی به پرسش آغازی خواهد داد.

 

چگونگی انتخاب چارچوب نظری تحقيق

آنچه در اينجا اهميت دارد نشان دادن مقتضيات انتخاب يك چارچوب نظری است بايد آن را حتما با آگاهی تمام انتخاب كرد.

انتخاب چارچوب نظری تحقيق به طور معمول در پی جهتی كه پرسش آغازی ترسيم می كند و كيفيت اطلاعاتی كه از مصاحبه های اكتشافی و آمارهای موجود فراهم آمده است به عمل می آيد.

 

۱-۶- مفهوم چيست؟

مفهوم يكی از مهمترين نمادها در زبان، به ويژه در رابطه با پژوهش علمی است.

مفهوم را می توان انتزاع يا تجريد رويدادهای مشاهده پذير دانست، بدين معنا كه بيانگر يك چيز، ويژگی، يا پديده بخصوصی است.

مفهوم انتزاعی از رويدادهای قابل مشاهده است كه معرف شباهت ها يا جنبه های مشترك ميان آنها است.

 

انواع مفاهيم

۱- مفهوم نظری:

از هرگونه شرايط زمانی و مكانی خاص مستقل هستند و به توصيف موجوديتهای غير قابل مشاهده می پردازند، مانند وطن، عاطفه و ارتباط.

۲- مفهوم تجربی:

قابل اندازه گيری هستند و براساس فعاليتهای حسی و به صورت عينی و با حداقل كوشش ساخته می شوند، واقعی، ملموس يا تجربی هستند، مانند انسان، خانه و گربه.

 

روشهای توسعه مفاهيم

  •  توسعه و گسترش يا ادراك يك مفهوم نظری “توضيح” ناميده می شود. از مفاهيم نظری به عنوان وسايل تفكر استفاده می شود.
  • توسعه و گسترش يا ادراك يك مفهوم تجربی “تعريف” ناميده می شود. مفاهيم تجربی، ابزاری هستند كه از طريق آن ها آزمون تفكر از مشاهده استفاده می شود.

 

ملاك های ارزشيابی مفاهيم نظری

۱- اهميت و اعتبار تجربی

۲- سودمندی يا اثربخشی

۳- ثبات درونی

۴- عمليات رياضی

۵- سادگی

 

ملاك های ارزشيابی مفاهيم تجربی

۱- پايايی مشاهده گر

۲- انتزاعی بودن

۳- ادراكی

۴- ارتباط با برخی از مفاهيم نظری

۵- سادگی

 

كاركردها و نقش مفاهيم

يكی از كاركردهای مفاهيم اين است كه اصولا بنياد ارتباط محسوب می شوند.

الف) نمادی از يك پديده است.

ب) بيانگر يك دورنما، يعنی راهی برای مشاهده پديده های تجربی از طريق مفهوم سازی است.

ج) وسايلی هستند كه از طريق آنها عمل طبقه‌بندی و تعميم صورت می گيرد.

د) به عنوان مؤلفه های تئوری عمل می كنند و بدين ترتيب مؤلفه های تبيين و پيش بينی بشمار می آيند.

 

۲-۶- سازه چيست؟

سازه نيز يك مفهوم است، اما دارای معانی اضافه نيز می باشد كه به گونه ای ارادی و خودآگاه برای يك هدف خاص علمی اختراع يا پذيرفته شده است. مثلا هوش يك مفهوم انتزاعی است، اما به عنوان يك سازه علمی، دارای معنايی است كه می تواند هم بيشتر و هم كمتر از چيزی باشد كه مقصود از يك مفهوم است.

 

تعاريف مفهوم سازی و عملياتی كردن

  • مفهوم سازی: تا حدودی يعنی تعميم دادن، محقق از تجارب و مشاهدات روزانه خود به طرف محفوظات و مفهومات ذهنی و انديشه ای گام بر می دارد و سعی بر اين دارد كه از امور جزيی قانون يا اصل كلی (تئوری) بسازد.
  • عملياتی كردن: يعنی قابل مشاهده ساختن يك تئوری و پيش بينی طرق اندازه گيری آن است.

 

نتيجه گيری

  • مفهوم عبارت است از يك امر كلی و انتزاعی حاصل از حوادث جزيی مورد مشاهده
  • مشهود عبارت است از امور جزيی و خاص قابل مشاهده كه از يك امر كلی و انتزاعی سرچشمه می گيرد (در بحث عملياتی كردن)

 

۳-۶- تعريف چيست؟

برای بررسی و آزمايش گزاره ها، چاره ای نيست جز اينكه متغيرهای آنها برای تمام كسانی كه با آن سر و كار دارند دارای يك مفهوم، معنی و تعبير باشد. اين “مشخص كردن“ را تعریف می گويند كه طی آن معنی و فضای مفهوم يك واژه بوسيله صفاتی مشخص و بر مبنای قواعدی خاص معين می گردد.

 

انواع تعريف

۱- تعريف مفهومی:

تقريبا همان شرحهايی است كه معمولا در فرهنگ واژه ها آورده تعريف می شود.

۲- تعريف اسمی:

چيزی را درباره واقعيت بيان نمی كنند، لذا نه درست هستند و نه غلط.

۳- تعريف تحليلی:

درباره واقعيت تعريف صحبت می كند يعنی يك واژه موردنظر در بين افراد يك جامعه دارای چه معنی يا معانی می باشد.

۴- تعريف تجزيه ای:

روشی نسبتا دقيق است كه واژه مورد نظر را بطور كاملا صريح و مشخصی محدود می سازد تقريبا همه “سؤالات“ يك پرسشنامه و مقياس های سنجش گرايش تعاريف تجزيه ای هستند.

۵- تعريف چند مرحله ای:

برخی از واژه های علوم اجتماعی، به علت موارد استفاده گوناگون دارای فضای مفهومی نسبتا وسيعی هستند كه نمی توان آنها را با تعاريفی كه گذشت محدود و مشخص نمود، مانند واژه سازمان.

۶- تعريف واقعی:

هدف از اين تعريف، تعيين “ماهيت” يك واژه با سؤالاتی شبيه:

”…يعنی چه؟ ”يا”…چيست؟” می باشد.

۷- تعريف عملياتی (عملی):

يك مفهوم (مانند يك متغير) را به صورت اعمال و اموری كه در مطالعه به عنوان معرف و معادل آن مشخص می شوند، تعريف می كند و اين امكان را فراهم می آورد كه مورد اندازه گيری قرار گيرند. به عبارت ديگر مجموعه روشهای توصيف كننده فعاليتهايی است كه انجام آنها به گونه ای تجربی وجود يا ميزان پديده ای را كه يك مفهوم معرف آن است، محقق می گردد.

 

۴-۶- متغير چيست؟

  • چيزی است كه می تواند از لحاظ مقدار تغيير كند و معمولا می تواند ارزشهای عددی متفاوتی را بپذيرد.
  • ايده اصلی در يك تحقيق بوده و مفهومی است كه تغيير می كند.
  • كميتی است كه در دامنه ای معين می تواند از يك فرد به فرد ديگر يا از يك مشاهده به مشاهده ديگر مقادير مختلفی را اختيار كند.
  • يك مفهوم است كه بيش از دو يا چند ارزش يا عدد به آن اختصاص داده می شود.
  • شرايط يا خصايصی هستند كه محقق آنها را كنترل، دستكاری يا مشاهده می كند.

 

طبقه‌بندی متغيرها

طبقه‌بندی نوع اول:

الف) متغير وابسته

ب) متغير مستقل

ج) متغير تعديل گر

د) متغير مداخله گر

ه) متغير كنترل

طبقه‌بندی نوع دوم:

الف) متغير فعال

ب) متغير خصيصه ای

طبقه‌بندی نوع سوم:

الف) متغير كيفی

ب) متغير كمی

طبقه‌بندی نوع چهارم:

الف) متغير پيوسته

ب) متغير گسسته

طبقه‌بندی نوع پنجم:

الف) متغير دو ارزشی

ب) متغير چند ارزشی

 

طبقه‌بندی نوع اول:

الف) متغير وابسته

  • متغيری است كه هدف محقق تشريح يا پيش بينی تغييرپذيری در آن است.
  • يك متغير اصلی است كه به صورت يك مساله حياتی برای تحقيق مورد بررسی قرار می گيرد.
  • متغيری است كه تغييرات آن تحت تاثير متغير مستقل قرار می گيرد.

متغير وابسته در سه دسته كلی زير طبقه‌بندی شده اند:

۱- محيطی

۲- دستور العملی

۳- تاكيدی

ب) متغير مستقل:

  • متغيری است كه روی متغير وابسته بصورت مثبت يا منفی تاثير می گذارد.
  • يك ويژگی از محيط فيزيكی يا اجتماعی است كه بعد از انتخاب، دخالت يا دستكاری شدن توسط محقق، مقاديری را می پذيرد تا تاثيرش بر روي متغير ديگر مشاهده شود.
  • شرايط يا خصايصی هستند كه محقق در عمل آنها را برای اثبات ارتباطشان با پديده مورد مشاهده دستكاری می كند.

ج) متغير تعديل گر:

  • متغيری كه دارای تاثيری قوی بر رابطه بين متغير مستقل و متغير وابسته است.
  • متغيری كيفی و كمی است كه جهت يا ميزان رابطه بين متغيرهای مستقل و وابسته را تحت تاثير قرار می دهد.
  • نقش متغير تعديل گر در پژوهش علمی و مدل تحليلی آن شبيه نقش كاتاليزور در شيمی است كه بدون آنكه در واكنش دخالت كند معين می كند كه واكنش مورد نظر چگونه پيش خواهد رفت.

د) متغير مداخله گر:

  • متغيری است كه  محقق برای استنتاج از نحوه تاثير متغير مستقل بر متغير وابسته مورد نظر قرار می دهد، تاثير متغير مداخله گر را نه می توان كنترل كرد و نه بطور مستقيم و مستقل از ساير متغيرها مشاهده كرد.
  • اصطلاحی به منظور توجيه و تبيين فرآيندهای ذهنی و درونی است كه مستقيما مشاهده پذير نيست.

ه) متغير كنترل:

  • در يك تحقيق اثر تمام متغيرها را بر يكديگر نمی توان به طور همزمان مورد مطالعه قرار داد بنابراين محقق اثر برخی از متغيرها را كنترل نموده و يا آنها را خنثی می كند.
  • تفاوت متغير كنترل با تعديل گر آن است كه اثرات متغيرهای كنترل از ميان می رود در حالی كه اثرات متغيرهای تعديل گر مورد مطالعه قرار می گيرد.

 

طبقه‌بندی نوع دوم:

الف) متغير فعال:

متغيری كه پژوهشگر در آن دخل و تصرف و دستكاری می كند و آن را به هر مقدار كه متمايل است تغيير می دهد.

ب) متغير خصيصه ای:

متغيری را گويند كه پژوهشگر قادر به تغيير دلخواه آن نباشد.

 

طبقه‌بندی نوع سوم:

الف) متغير كيفی:

به متغيری اطلاق می شود كه اختلاف و تغييرات بين ميزانهای مختلف آن كيفی است و برای ثبت آن ممكن است از روشهای ديگری غير از بكار بردن عدد استفاده شود.

ب) متغير كمی:

به متغيری اطلاق می شود كه برای اندازه گيری آنها می توان اعداد را به وضعيت آزمودنی و بر طبق قاعده ای معين منتسب كرد، اين گونه متغيرها به دو دسته تقسيم می شود:

  • متغير كمی پيوسته
  • متغير كمی گسسته

 

طبقه‌بندی نوع چهارم:

الف) متغير پيوسته:

متغيری است كه قادر به قبول مجموعه ای از ارزشهای منظم كم تا زياد در يك دامنه يا فاصله معين باشد.

ب) متغير گسسته:

متغيری است كه افراد در آن از لحاظ يك صفت يا ويژگی به رده های دو يا چند تايی تقسيم می شوند.

 

طبقه‌بندی نوع پنجم:

الف) متغير دو ارزشی:

به متغيری اطلاق می شود كه به آن دو ارزش يا دو عدد نسبت داده می شود مانند زن يا مرد.

ب) متغير چند ارزشی:

به متغيری اطلاق می شود كه بيش از دو ارزش يا دو عدد به آن اختصاص داده می شود مانند سطح تحصيلی.